بیوگرافی هنرمندان و ورزشکاران( این هفته : حمید لولایی)
حمید لولایی بازیگر طنزی که با مجوعه «زیر آسمان شهر» و ایفای نقش کاراکتر «خشایار مستوفی» شهرت فراوانی به دست آورد. حمید لولایی کار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به کارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث شروع کرد.
حمید لولایی بازیگر مشهور طنز سینما و تلویزیون ایران است. با مجموعه ساعت خوش حمید لولایی مانند بازیگران دیگر (سعید آقاخانی، ارژنگ امیرفضلی، یوسف صیادی، نادرسلیمانی، نصرالله رادش، مهران مدیری، فاطمه هاشمی و بسیاری دیگر از بازیگران طنز) به شهرت رسید.
حمید لولایی درسالهای بعد با بازی در مجموعه مجید دلبندم برای گروه کودک و نوجوان در نقش آقای گلابچی (صاحبخانه)، مجموعه قطار ابدی به کارگردانی رضاعطاران و در سال ۸۰ با ایفای نقش «خشایار مستوفی» در مجموعه زیر آسمان شهر به کارگردانی مهران غفوریان دوباره به بازیگری مطرح و محبوب تبدیل شد و تا به امروز در بسیاری از سریالها و فیلمهای پرطرفدار بازی کردهاست.
خواندنی هایی کوتاه و جالب درباره حمید لولایی
• متولد 1334 در محله عشرت آباد تهران.
• حمید لولایی اصالتا شمالی است اما بزرگ شده محله عشرتآباد است متاهل و دو دختر به نامهای مریم و سارا دارد.
• حمید لولایی از کودکی عاشق بازیگری بود و با استفاده از جعبههای پودر لباسشویی و چسباندن عکس و گویندگی بچههای محل را دور خود جمع میکرد.
• با پولهای عیدی خود به سینما میرفت. بهترین تفریح زمان کودکیاش سینما رفتن بود.
• عشق به بازیگری در 15 سالگی حمید لولایی را به کلاسهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشاند.
• حمید لولایی دوره کلاسهای هنرهای زیبا را به صورت شبانه گذراند.
• کار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به کارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث شروع کرد.
• «پیکرتراش» فیلم سینمایی بود که از آن به عنوان کار دوم خود یاد میکند اما این فیلم به اکران عمومی در نیامد و هیچ وقت دیده نشد.
• حمید لولایی در آغاز جنگ در فیلم سربداران هم نقش کوتاهی را ایفا کرد که این آخرین فیلم او قبل از شروع جنگ تحمیلی بود.
با شروع جنگ تحمیلی به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند.
• در زمان خدمت سربازی همچنان به کار تئاتر مشغول بود «سبزه دوست بچهها» تئاتری بود که او در این دوران به همراه مرحوم رضا ژیان برای بچهها اجرا میکرد.
• در سال 69 در کلاس مدیریت سینما شرکت کرد و پذیرفته شد و مدیریت سینما عصر جدید را به عهده گرفت.
• مدیریت سینما آزادی او را دوباره به دوستان قدیمیاش رساند که این دیدار مجدد موجب روی آوردن دوباره حمید لولایی به بازیگری شد.
• «فراموشخانه» مجموعهای بود که با آن کار و بارش رونق یافت به همین خاطر از مدیریت سینما استعفا داد و به بازیگری روی آورد.
• بهترین فیلمی که در هنگام مدیریتش در سینما اکران شد «مادر» بود که همیشه از آن به خوبی یاد میکند.
• حمید لولایی سال 1372 از مدیریت سینما آزادی استعفا داد و دقیقا یک سال و نیم بعد، سینما آزادی دچار آتشسوزی شد.
• عشق و علاقه او به بازیگری حتی در زمان مدیریت سینما لحظهای او را رها نمیکرد به طوری که هرگاه فرصتی به دست میآورد زود جیم میزد و خود را به سر صحنه میرساند.
• حمید لولایی با ساعت خوش قدم به عرصه طنز گذاشت. داریوش کاردان اولین کسی بود که قابلیتهای او را در این وادی کشف کرد.
• در ساعت خوش بیشتر از همه عوامل با مهران مدیری و رضا عطاران رابطه بهتری داشت.
مدیریت سینما مانع ازحضور مدام او در سریال ساعت خوش میشد. به همین دلیل بازیگری را به مدیریت سینما ترجیح داد.
• با خشایار مستوفی حسابی خود را به جامعه طنز معرفی کرد.
• نقاشی تنها هنری است که به بازیگری نزدیک میداند او عاشق کارهای آنتوان چخوف است.
• حمید لولایی صبر و تحمل زیادی دارد و بسیار کمحرف است اما خودش را هیچ وقت دست کم نمیگیرد.
• خودش معتقد است حمید لولایی آدم بیآزاری است. اخلاق او در منزل بسیار عالی است.
• بسیار دل رحم و مهربان است و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت کند.
• حمید لولایی عاشق سوارکاری است و فوتبال را خیلی دوست دارد.
• عاشق بازی چارلی چاپلین است. در بچگی برای دیگران ادای چارلی چاپلین را در میآورد.
• به بازی پرویز پرستویی علاقه فراوانی دارد و از عطاران به عنوان آدم خوش فکر و بسیار فروتن یاد میکند.
• از تلخترین خاطرههای زندگیاش فوت مادر خانمش بود که روی او تاثیر زیادی داشت.
• تعصب خاصی روی دو تیم پرسپولیس و استقلال ندارد.
گفتگویی کوتاه با حمید لولایی
حمید لولایی به تازگی در گفتگویی با مجله «خانواده سبز» شرکت کرده و از علایق هنری اش و نحوه ارتباطش با همسر و دو فرزند دخترش سخن گفته است. بخشهایی از گفته های لولایی را در ادامه می خوانید:
آغاز با «سربداران»
حمید لولایی می گوید: در ۲۵ سالگی از سربازی که برگشتم به کلاسهای بازیگری رفتم. در هنرهای زیبا اساتیدی بودند که به تئاتر معرفی ام کردند. در آن حین با افرادی آشنا شدم که متوجه استعدادم در این زمینه شدند و دعوت به همکاری در دو سکانس از «سربداران» شدم. این روند ادامه داشت تا زمانی که فهمیدم عده ای قصد دارند کار طنز انجام دهند و آنجا بود که با مهران مدیری و گروه «ساعت خوش» آشنا شدم.
بهترین مشوقم مادرم بود
بهترین مشوقم در بازیگری خانواده ام و به خصوص مادرم بود. شاید از نظر مالی کمک چندانی نمی توانست بکند اما مشوق خوبی بود…من از کودکی همسایه ها را جمع می کردم و برای آنها تئاتر اجرا می کردم. در گروه تئاتر مدرسه هم عضو بودم و برای رسیدن به تئاتر سنگلج از مدرسه تا آنجا را پیاده طی می کردم.
مدتی مدیر سینما بودم
حمید لولایی می گوید بعد از «سربداران» حدودا هفت سالی از کار بازیگری کناره گرفتم و مدیریت یک سینما را برعهده گرفتم. در آنجا چند باری کسانی که قبلا با آنها کار کرده بودم مرا دیدند و دعوت آنها باعث شد دوباره از ابتدای دهه هفتاد به بازیگری روی آورم.
نه..غلام!!!
من با تکیه کلامهایی که از قبل تعیین می شوند مخالفم مثلا تکیه کلام «خشایار مستوفی» به هنگام فیلمبرداری ایجاد شد. در بخشی از داستان باید حرفی می زدم و برای تایید گرفتن می گفتم:«نه..غلام» به لحاظ شیرینی این واژه و رواجش بین مردم از آن استفاده کردم. خشایار مستوفی خیلی به دل مردم نشست و همواره من را به آن می شناسند. خشایار ناخودآگاه بر شخصیتم خیلی اثر گذاشت.
دو دختر دارم
من دو دختر دارم. یکی از آنها اخیرا به آلمان رفته تا در کامپیوتر تخصیل کند و دختر دیگرم هم در ایران علوم آزمایشگاهی می خواند. آنها را به ورزش، موسیقی و ساز پیانو تشویق کردم اما علاقه شان به همان رشته های خودشان بود.
خشایار مستوفی باعث بیماری روحی ام شد
حمید لولایی می گوید: من یک سال و نیم شب و روز با «خشایار مستوفی» بودم و بعد از پایان کار دچار بیماری روحی شدم که با هیچ دارویی درمان نمی شد. دکتر می گفت به علت آن که مدت زیادی در آن تیپ بوده ای از خودِ واقعی ات فاصله گرفته ای. پنج شش ماهی که گذشت آرام آرام بهتر شدم.
سازم از بین رفت
موسیقی را خیلی دوست داشتم و دارم چون موسیقی به ریتم زندگی کمک می کند. مدتی با سه تاری که خریده بودم تمرین می کردم اما چند سال پیش در سه ماهی شمال بودم رطوبت آنجا باعث شد سازم از بین برود.
با مشورت می توان زندگی خوبی داشت
به دور از درگیری و کدورت همه خانواده های ایرانی می توانند با مشورت و گفتگو زندگی خوبی را برای خود فراهم کنند.
- کالسکه (آرش معیریان)
- هفت خط (سعید آقاخانی) (۱۳۹۲)
- کنسرت روی آب (جهانگیر جهانگیری) (۱۳۸۹)
- اگه میتونی منو بگیر (شاهد احمدلو) (۱۳۸۵)
- قاعده بازی (احمد رضا معتمدی) (۱۳۸۵)
- چند میگیری گریه کنی (شاهد احمدلو) (۱۳۸۴) (برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد)
- رقص شیطان (اسماعیل برابری) (۱۳۷۹)
- کلید ازدواج (داود موثقی) (۱۳۷۶)
- مرد عوضی (محمدرضا هنرمند) (۱۳۷۶)
- مرد نامرئی (فریال بهزاد) (۱۳۷۴)
- آرزوی بزرگ (خسرو شجاعی) (۱۳۷۳)
- دیدار (۱۳۷۳)
- پیکرتراش - از عوج تا اوج (محمد رضا مجد) (۱۳۶۰)
فیلم های تلویزیونی حمید لولایی